دیکشنری
داستان آبیدیک
genital organs
d͡ʒenɪtəl ɔɹgənz
فارسی
1
عمومی
::
الات تناسلی )بیرونی (، جهازتناسلی )خارجی(
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
GENEVAN
GENEVESE
GENIAL
GENIAL BED
GENIAL HEAT
GENIALITY
GENIALIZE
GENIALLY
GENICULATE
GENICULATE BODY
GENICULATED
GENICULATION
GENIE
GENII
GENITAL GVHD
GENITAL ORGANS
GENITALIA
GENITALIC
GENITALS
GENITIVE
GENITO URINARY
GENITOR
GENITOURINARY
GENITURE
GENIUS
GENIUS IS AN INFINITE CAPACITY FOR TAKING PAINS
GENIUS IS TEN PERCENT INSPIRATION AND NINETY PERCENT PERSPIRATION
GENIUS LOCI
GENOA
GENOA CAKE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید